چند روز پیش تولدم بود :) 24 سالمه الان:)
امسال برام یکی از مهم ترین سالها بود
خیلی چیزا یاد گرفتم و خیلی در مقابلشون تاوان دادم تا یاد بگیرم
توی مسیر درست تری از زندگیم قرار گرفتم و واقعا خوشحالم بابت این موضوع
بعد از مدتی دست از
ناجی همه بودن
شبیه بقیه بودن
برای بقیه(حتی ادمایی که ارزشش رو ندارن) فداکار بودن یا باهاشون مهربون بودن
و اثبات خودم به بقیه
برداشتم
تصمیم کرفتم راهمو تنهایی ادامه بدم و پیدا کنم و دایره ادمای اطرافم زیادی محدود شن و حتی اون محدود ها هم یا کمی شبیهم باشن یا حداقل پایین ترم نکشن
تصمیم گرفتم تغییر های زیادی توی حتی شیوه زندگیم ایجاد کنم
حتی تا امروز که دارم این متنو مینویسم شرایط خیلی برام سخته
بعضی روزها حجوم افکار و نگرانی از پا درم میاره و باعث میشه ساعتها گریه کنم
ولی خب:) میدونم میگذره
همه این روزا مثل تموم باتلاقایی که ازشون درومدم میگذره
من زیادی قویم و زیادی از زندکی میخوام:)
و این بزرگترین دارایی منه توی زندگیم
فرشته :) من عاشقتم بابت تموم این صبرایی که میکنی و تلاشایی که میکنی و حتی این همه تغییر برای هر روز بهتر شدنت
دختر تو مایه افتخار منی هیچوقت از تو بودن شرمنده نشدم:)
اره زیاد شت زدی ولی بلند شدی و از شت زدنات درس گرفتی
دختر ما هنوز به وسط راهم نرسیدیم
میخام اخر این داستانو ببینم:)
و مطمِنم هیچ کجای این داستان تو جا نمیزنی:)