افکار مخشوش و خسته ام

تیره و روشن،شب و روز و تلخ و شیرین گرد هم امدند،همچون موهای پریشان دختر بچه ای در باد

افکار مخشوش و خسته ام

تیره و روشن،شب و روز و تلخ و شیرین گرد هم امدند،همچون موهای پریشان دختر بچه ای در باد

افکار مخشوش و خسته ام

ما که ندیدیم ولی میگن
بودن کسایی که سرشون به کار خودشون بوده
و نمردن!

آخرین مطالب

زندگی

يكشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۳۳ ب.ظ

زندگی زبر است!
به زبری دیوارهای کوچه ی ما که موقع راه رفتن نوک انگشتانم را روی آنها میکشم
زندگی یک زبر لذت بخش است؛با تمام آسیبی که به لطافت انگشتانم میزند باز هم موقع رد شدن چشمانم را میبندم و نوک انگشتانم را روی آن میکشم!
چشمانم را که میبندم حسم برای درک لذت آزاد میشود انگار!
زندگی دقیقا کوچه ی ماست!دیوار های کوچه ی ما...
بعضی جاهایش به درب های لطیف و صاف میرسد که نوک انگشتانم را نوازش میکنند!برخی از آن درها سردند و باعث عمیق تر شدن لبخندم میشوند
برخی هم گرم گرم!زیر نور آفتاب بوده اند گمانم..یادم می آوردند که زندگی همچنان جاریست
کنار برخی از دیوارهای کوچه ما آشغال تلنبار شده و از چند دیوار گل های پیچ آویزان!یادم می آورند که زندگی زیبا و زشتی را با هم دارد و من انتخاب میکنم در کنار کدام مکث کنم!

کوچه ما یک پایان دارد؛خانه!
زندگی هم یک پایان دارد :)
میتوانم در طول کوچه از زبری دیوار ها؛گل های پیچ و درب های سرد لذت ببرم یا اینکه با غرولند تند تند راه بروم که فقط برسم به خانه و لذت های کوچه را حس نکنم!
میتوانم لذت ببرم و به پایان برسم یا اینکه فقط برسم :) انتخاب با من است!
درست است که خانه منبع لذت میتواند باشد ولی هر گلی بویی و هر جایی لذت خاصی دارد :)

#من_نوشتی دیگر :)

موافقین ۹ مخالفین ۰ ۹۶/۰۹/۱۲
مَرمَر

نظرات  (۱۹)

تشبیه جالبی بود
خیلی زیبا نوشتید
احسنت واقعا
پاسخ:
میشه گفت کوچه های ما استعارست از زندگی :)
ممنونم
من نوشتت عااالییییییییی عزیزم:)
پاسخ:
ممنون عزیزم لطف داری ❤️❤️❤️❤️
عالی بود 

پاسخ:
ممنونم ❤️❤️
۱۳ آذر ۹۶ ، ۰۷:۰۸ سپهر صادقی
متون شما از انسام مناسبی برخوردارن :)
درود به شما بانو...
پاسخ:
ممنون از حضورتون 
منظورتون انسجامه؟یا انسام؟معنیش چیه؟
عزیزم :)
پاسخ:
❤️❤️
۱۳ آذر ۹۶ ، ۰۹:۳۰ مهندس رضا عباسی
به من یکی زندگی خیلی سخت گرفته ولی پوست من خیلی کلفت تره
:-)
پاسخ:
خب دیوارای کوچه شما خیلی آشغال دارن برین از کوچه بعدی رد شین :)
۱۳ آذر ۹۶ ، ۰۹:۳۷ محمد روشنیان
رسیدن به خانه بوی امنیت میده
ریسک پذیری رو بیشتر میپسندم
متن هم جالب بود
پاسخ:
بله ولی گاهی ناامن بودن لذت بخشه:) یه جورایی ماجراجویی

بنده هم همینطور
ممنونم
۱۳ آذر ۹۶ ، ۱۵:۰۷ سپهر صادقی
عذرخواهی میکنم منظور بنده انسجام بود و اشتباه تایپی رخ داد...
پاسخ:
اها
ممنونم:)
زنــدگــی موسـیـقـی گنـجشـکهاست. زندگی باغ تماشـــای خداســت. گـــر تـــو را نــور یـقیــــن پیــــــدا شود. می تواند زشــت هم زیبا شــود.
پاسخ:
زیبا بود :) ممنون از حضورتون 
چقدر قشنگ بود :)
پاسخ:
ممنونم عزیزم ❤️❤️❤️
۱۳ آذر ۹۶ ، ۱۷:۳۸ مهندس رضا عباسی
سلام
ممنون از لطفتون
دوست داشتین بیاین وب همو دنبال کنیم
ممنونم
پاسخ:
دنبال شدید 
قلم زیبایی داری :)
حسه خوبی بهم داد
پاسخ:
ممنونم عزیزم :)❤️❤️
خوشحالم تونست حس خوبی بهت بده 
۱۳ آذر ۹۶ ، ۲۰:۳۹ یک مسلمان
بعضا دیده شده بعضی ها انقدر به دنبال لذت بردن از این مسیر کوچه تا خانه بودند که زنگ خونه ی مردمم می زدن و در می رفتن! (مزاح)

واقعا زیبا نوشتید...و تامل برانگیز...ممنون
پاسخ:
بچگیام از این کارا میکردم :))) خیلی حال میداد مخصوصا دویدن بعدش تا اینکه از نفس بیوفتی!

ممنونم
۱۳ آذر ۹۶ ، ۲۱:۱۱ یک مسلمان
یا حبیب التوابین :)
شما خیلی عالی نوشت
پاسخ:
من از شما ممنون

لذت بردم از خوندنش عالی بود :))))
پاسخ:
ممنونم
تو رو خدا قالب وبلاگتو عوض کن چشام نمیبینه
پاسخ:
خوبه الان؟
عاالی👏👏
اخیش!! خیلی خوب شد
دستت درد نکنه 😘
پاسخ:
فدات عزیزم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">